من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آسا،دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میروی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را !!!!
نظرات شما عزیزان:
نوع مطلب :
برچسب ها :
امتیاز : :: نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :
تعداد بازدید مطلب : 829